از اشغال وال استريت تا جنبش جهانى ٩٩٪
هيت دائر حزب پاسخ ميدهد


 
يک دنياى بهتر: زمينه هاى اجتماعى جنبش اشغال وال استريت و شروع جنبش جهانى اشغال ميدانها و مراکز سرمايه دارى کدامند؟ 

آذر ماجدى: بحران جهانی سرمایه داری پایه عینی شکل گیری این جنبش وسیع جهانی است. اکنون نزدیک به چهار سال است که عوارض بحران عمیق سرمایه داری بارز شده است. فقر گسترش یابنده، بیکاری و بیخانمانی میلیون ها نفر، گرسنگی مطلق برای میلیون ها نفر دیگر سرنوشتی است که نظام سرمایه داری برای مردم رقم زده است. سازمان ملل اولین بروز رسمی بحران را با هشدار گسترش گرسنگی در کشورهای باصطلاح کمتر توسعه یافته و اعلام خطر قیام های گرسنگان اعلام کرد. سپس سقوط بانک ها و بازار بورس نشان داد که شرایط بسیار وخیم تر از آنست که دولت های بورژوایی حاضر به اذعان آن هستند. ابتدا بورژوازی کوشید که این بحران را بحران مالی بنامد و صرفا به این عرصه محدود جلوه گرش کند. ما در همان زمان اعلام کردیم که این بحران دوره ای سرمایه داری است که این بار با عمق و گسترش بیشتر رخ نموده است. این واقعیت سریعا برای مردم روشن شد که بحران کلیت نظام را دربر گرفته است. در پی دولتی کردن بانک ها و پرداخت قروض آنها، دولت های بورژوایی یکی پس از دیگری سیاست های ریاضت کشی را در کشور تحت حاکمیت خود اعلام و اجرا کردند. تلاش های بورژوازی برای نجات سرمایه داری های ورشکسته با پرداخت قروض هنگفت به دولت های آنها پاسخگو نبود. یونان، پرتقال، ایرلند، ایتالیا یکی پس از دیگری به جرگه سرمایه داری های ورشکسته پیوستند. اسپانیا نیز در ورطه سقوط قرار گرفته است.

کارگران و مردم در کشورهای اروپایی اعتراض های متعددی را سازمان دادند. فرانسه یک نمونه برجسته و تاریخی را به نمایش گذاشت. دو سال پیش یک جنبش وسیع میلیونی در فرانسه برای حفظ دستاوردهای سیستم رفاه، برای عدالت اجتماعی به رهبری بخشی از طبقه کارگر شکل گرفت. پس از سالیان دراز، طبقه کارگر در نقش رهبری یک جنبش اجتماعی عرض اندام کرد. این جنبش نتوانست به خواست خود دست یابد. اما نقش مهمی در پیشبرد مبارزه طبقاتی در فرانسه ایفا کرد. متاسفانه طبقه کارگر در فرانسه اسیر ایدئولوژی تریدیونیونستی، رفرمیسم، ناسیونالیسم و دموکراسی است. فاقد یک افق انقلابی برای تغییر جامعه است. لذا قادر نیست که مبارزه طبقاتی علیه بورژوازی و نظام سرمایه داری را رهبری کند. این جنبش می توانست در شرایط شکوفایی سرمایه داری به برخی از خواست هایش دست یابد، اما در شرایط بحران، قدرت بسیار وسیعتر و رادیکالیسم انقلابی لازم است تا بتوان بورژوازی را به عقب راند. 

در شرایط استیصال و بی افقی و ناامیدی که گریبان جنبش اعتراضی در اروپا را گرفته بود، خیزش عظیم و توده ای در خاورمیانه و شمال آفریقا شرایط را متحول کرد. مبارزات وسیع، قهرمانانه و انقلابی مردم در این کشورها، بخصوص در تونس و مصر که موفق شد راس حکومت های کهنه سرکوب و استبداد را به زیر کشد، نقطه عطفی در جنبش اعتراضی اروپا علیه سرمایه داری ایجاد کرد. خیزش مردم در این بخش از جهان مومنتوم جدیدی به جنبش اعتراضی در کشورهای غربی داد. «التحریر» به سمبل جنبش اعتراضی نوین بدل شد. ابتدا در اسپانیا مردم با الهام از این جنبش و با اعلام پیگیری الگوی التحریر میدانهای شهر را به اشغال درآوردند. اشعال میدان ها تحرکی مهم و انقلابی در جامعه بوجود آورد. این جنبش اعتراضی وحشیانه توسط پلیس سرکوب شد. مردم میدانها را ترک کردند تا در محلات خود جنبش متکی به مجامع عمومی را شکل دهند. در انگلستان که در دو سال اخیر شاهد اعتراضات وسیع جوانان و جنبش دانشجویی بود، شورش گسترده ای شهرهای اصلی را به آتش کشید. کشتن یک مرد سیاه پوست در یک محله محروم لندن جرقه آتش این شورش وسیع بود که در لندن محدود نماند. دولت شمشیر را از رو بست و به سرکوب خشن پلیسی-ایدئولوژیک شورشگران متوسل شد. این سیاست، بخاطر وجود خشم عمیق اکثریت مردم و بی اعتمادی بی سابقه آنها به هیات حاکمه، نتوانست به هدف مورد نظر دست یابد.

دور بعدی این مبارزات در ۱۷ سپتامبر در نیویورک آغاز شد. جنبش اشغال وال استریت به جرقه ای برای اشغال مراکز بانکی و مالی در بیش از ۵۰ شهر آمریکا بدل شد. این جنبش آنچنان وسیع و عمیق شد که اوباما و معاونش جرج بایدن مجبور به اعلام موضع رسمی با لحن همدردی با این جنبش شدند. بایدن اعلام کرد که مردم معتقدند این نظام عادلانه نیست! (باید گفت عجبا به این هوش و بصیرت!) در پی این تحرکات در آمریکا بود که از طریق وب سایت های اجتماعی زمزمه حرکت جهانی در ۱۵ اکتبر اعلام شد. کسی تصور نمی کرد که این فراخوان با چنین استقبالی روبرو شود. در عرض چند روز سازماندهی وسیع برای اشغال مراکز مالی در دنیا شدت گرفت. عده ای از شهرهای مختلف اروپا بسوی بروکسل مرکز اتحادیه اروپا راهپیمایی کردند. پلیس بروکسل ابتدا کوشید که به بهانه واهی عدم وجود آب کافی مانع این تجمع شود، اما دولت های سرمایه سریعا متوجه شدند که این سیاست بضررشان خواهد بود. و باین ترتیب بود که تاریخ ساخته شد. 

يک دنياى بهتر: ارزيابى شما از اعتراضات ١۵ اکتبر و چشم انداز گسترش آن چيست؟ 

آذر ماجدى: این یک روز تاریخی در جنبش اعتراضی مردم برای عدالت اجتماعی است. تاکنون سابقه نداشته است که یک مبارزه جهانی و گسترده علیه سرمایه داری و با شعارهای یکسان در نزدیک به هزار شهر در جهان شکل بگیرد. جهانی شدن سرمایه داری، عمق و گستردگی بحران و تهدید به فقر و گرسنگی اکثریت مردم دنیا و وجود اینترنت و سایت های اجتماعی این امر را ممکن کرده است. البته در سال ۲۰۰۳ حدود ده میلیون نفر در جهان علیه حمله به عراق و جنگ به اعتراض برخاستند. اما ویژگی این بار در این است که مردم روشن سراغ مسبب تمام مشقات و علت العلل مصائب شان رفته اند. راست و چپ این جنبش را جنبش ضد کاپیتالیستی می نامد.

این بیانگر آنست که تمام تلاش های بورژوازی برای اینکه بحران را فقط بحران مالی و نه کل نظام جلوه گر کند دود شده و به هوا رفته است. مردم بحق خشمگین اند. نامی که در اسپانیا برای جنبش انتخاب شده بسیار گویا است: «جنبش مردم خشمگین». مردم بعینه می بینند که چگونه دولت ها و سرمایه داران دستشان در دست هم است و چگونه هوای یکدیگر را دارند. بانک ها یکی پس از دیگری به هزینه کارگر و زحمتکش دولتی شده است. اما این سرمایه داران وقیح حتی در این شرایط هم از گرفتن «مزایای» هنگفت دست بر نمی دارند. سفره کارگر و زحمتکش هر روز خالی تر و خالی تر می شود. میلیون ها نفر سرپناه خود را از دست داده اند. فقط در آمریکا ۴۰ میلیون نفر در فقر قرار دارند، در لندن یک بچه از چهار بچه در فقر زندگی می کند. در یونان مردم به گرسنگی افتاده اند، ولی بورژوازی با کمال وقاحت از استاندارد اشرافی زندگیش با چنگ و دندان دفاع می کند. و این آمار مربوط به کشورهای غربی و باصطلاح توسعه یافته تر است. در کشورهای دیگر جهان مساله به سادگی بر سر مرگ و زندگی است. گرسنگی به معنای صریح کلمه مردم را در این کشورها تهدید می کند. واقعیت عریان تبعیض و استثمار خشن سرمایه داری در مقابل چشمان مردم قرار گرفته است. مردم دریافته اند که سرمایه داران دشمنان شان هستند. بی اعتمادی به هیات حاکمه، بویژه در کشورهای تحت دموکراسی، بسیار رایج و گسترده شده است؛ بورژوازی، نه تنها با بحران اقتصادی، بلکه با بحران سیاسی و ایدئولوژیک روبرو شده است. از اینجا است که شعار ۹۹ درصد در مقابل یک درصد که در آمریکا مطرح شد سریعا جهانی گردید. از اینجا است که مردم صریحا خشم و نفرت خود را از بانکداران و سرمایه مالی ابراز می کنند. افرادی که پیش از این در میان محترمین جامعه قرار داشتند، الان مردم سایه شان را با تیر می زنند.

مبارزه طبقاتی در یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین نبردهای خویش قرار دارد. و این نبردی جهانی است. ۱۵ اکتبر ابعاد آنرا آشکار کرد. ۱۵ اکتبر ظرفیت انقلابی این جنبش را نشان داد. ۱۵ اکتبر یک قدرت نمایی وسیع منکوب شدگان علیه حاکمان جامعه بود. ۱۵ اکتبر سمبل قدرت بالقوه اتحاد بین المللی نیروی کار علیه سرمایه بود. 

يک دنياى بهتر: نقاط قوت و محدوديتها جنبش کنونى چيست؟  

آذر ماجدى: یکی از مهمترین نقاط قوت این جنبش ابعاد جهانی آنست. مردم مرزهای ملی، مذهبی و زبانی را در نوردیده اند. کارگر آمریکایی با کارگر اسپانیایی و مصری احساس هم سرنوشتی می کند. براحتی و صراحت از تجارب یکدیگر می آموزند و با افتخار آنرا اعلام می کنند. مردم در مادرید و نیویورک صریحا می گویند که از تجربه تاریخی التحریر آموخته اند. تا همین حالا این جنبش بمیزان قابل توجهی راسیسم ضد عرب یا ضد «مسلمان» را زدوده است. باید توجه داشت که این همبستگی عمیق در متن یک جنگ تروریستی بین المللی میان دو قطب تروریسم اسلامی و دولتی شکل گرفته است. احساسات مردم در غرب کاملا علیه مردم منطقه مسلمان نشین با توجیه «تروریست بالقوه» تحریک شده بود. اما با میدان آمدن قطب سوم، بشریت آزادیخواه و متمدن در خاورمیانه و شمال آفریقا، این بی اعتمادی، هراس یا حتی نفرت زدوده شد. در مادرید و رم و نیویورک با صراحت و افتخار اعلام می کنند که الگوی التحریر را اجرا می کنند. این یکی از دستاوردهای مهم تاکنونی این جنبش است. بعلاوه، مردم بشکل بی سابقه ای به نیروی توده ای اتکاء می کنند. سنت مجمع عمومی دارد گسترده می شود. در اسپانیا این سنت کاملا دارد جا می افتد. ابتکار توده ای بسیار شکوفا شده و امکان بروز و بیان پیدا کرده است.   

اما فقدان یک رهبری انقلابی کمونیستی کارگری مهمترین نقطه ضعف این جنبش است. در توصیف این جنبش جهانی بعضا به فقدان رهبری، بعنوان یک نقطه مثبت آن، اشاره می شود. این نکته هم درست است و هم غلط. باین شکل که این جنبش تحت رهبری هیچ حزب و سازمان معینی نیست. مردم از سایت های اجتماعی برای اطلاعیه های خود استفاده می کنند. افراد به ابتکار خود به جلوی صحنه می آیند. اما غلط است باین معنا که از نظر ایدئولوژیک این جنبش عملا تحت رهبری جناح چپ بورژوازی یا چپ غیرکارگری قرار دارد. در این شرایط مردم بدنبال یک آلترناتیو چپ و رادیکال می گردند. لذا فضا برای قبول تبیین های چپ باز است. بنابراین تبیین های چپ بورژوایی که همواره بعنوان یک گرایش کوچک بستر اصلی وجود داشته است، در این شرایط بازار پیدا می کند.  

این یک ضعف بزرگ این جنبش است. این گرایش می کوشد افق مردم را کوچک و محدود کند. مردم علیه سرمایه داری اند. حتی راست ترین رسانه بورژوایی نیز اینرا اعلام می کند، اما این گرایش چپ غیر کارگری تبین خود را بر ضدیت با سرمایه داری عنان گسیخته بازار آزاد و نئولیبرالیسم قرار می دهد. مردم علیه هیات حاکمه و سیستم سیاسی حاکم فریاد می زنند، اینها «رئال دموکراسی» را در مقابل مردم قرار می دهند. مردم به بانک ها و بانکداران حمله می کنند، اینها شعار دولتی کردن بانکها را می دهند. اگر این جنبش تحت این رهبری سیاسی باقی بماند محکوم به شکست است.  

مردم خواهان آزادی، برابری و رفاه اند. این خواست های پایه ای هیچگاه تحت سرمایه داری قابل تحقق نیست. مردم میخواهند سرنوشت خود را بدست بگیرند. رئال دموکراسی یک توهم بیش نیست. دموکراسی واقعی همین است که مشاهده می کنیم. دموکراسی سیستم سیاسی متناظر با سرمایه داری است. دموکراسی بیان محدود بورژوازی از آزادی است. رئال یا غیر رئال دموکراسی همین است که هست. هر چقدر هم آنرا کش بدهیم به آزادی نمی رسیم. پاسخ این جنبش فقط و فقط واژگونی سرمایه داری و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی است. حذف کار مزدی و لاجرم سود و رقابت؛ محو طبقات و ایجاد یک نظام شورایی تنها پاسخ واقعی و رئال بمردمی است که علیه سرمایه داری میادین را اشغال کرده اند. باید اذعان کنیم که مسئولیت بسیار بزرگی بدوش ما کمونیست های کارگری قرار دارد. ما باید با تمام قوا بکوشیم تا تبئین کمونیستی کارگری از دنیا و شرایط به تبئین بخش وسیعی از این جنبش بدل شود. 

يک دنياى بهتر: رئوس سياست حزب در قبال اعتراضات کنونى کدامند؟  

آذر ماجدى: تلاش برای آنچه در بالا به آن اشاره کردم به یک نیروی وسیع نیاز دارد. ما با تمام قوا در این راستا تلاش خواهیم کرد و تمام کمونیست های کارگری را نیز دعوت می کنیم که در این تلاش با ما سهیم شوند. مساله اصلی در شرایط حاضر همان است که اشاره شد: تبدیل تبئین کمونیستی کارگری از شرایط و دنیا به تبئین بخش هر چه وسیعتری از فعالین جنبش ضد کاپیتالیستی. باین منظور حزب چاپ و انتشار آثار منصور حکمت، بویژه مطالبی که در دوران سقوط بلوک شرق و بعد از آن به نگارش درآمده است را در دستور خود گذاشته است. بعلاوه، رهبری سیاست تمرکز بر این جنبش بین المللی را در دستور کار تشکیلات خارج کشور حزب قرار داده است. در ۱۵ اکتبر رفقای ما توانستند در برخی از مراکز تجمع با بردن بنرهای مارکس و منصور حکمت، شعارهای ضد سرمایه داری و اعلام خواست سوسیالیسم و برخی نوشته ها و جزوات حزب در مورد بحران سرمایه داری و غیره تاثیر خوبی در تجمع ایجاد کنند. اما این کافی نیست. باید فشرده تر، متمرکز تر و با برنامه روشن تری در این جنبش شرکت کرد. این هدف و تلاش ما است. اما یک کار فوق هرکولی لازم دارد. ما به این امر واقفیم.

از این رو است که از این فرصت استفاده میکنم و تمام کمونیست های هوادار خط منصور حکمت، کمونیست هایی که در توهماتی که در این جنبش می پراکنند، سهیم نیستند را به پیوستن به این تلاش بزرگ و به پیوستن به حزب اتحاد کمونیسم کارگری دعوت میکنم. این یک فرصت بسیار مهم تاریخی است. تاکنون سابقه نداشته است که چنین جنبش وسیع و جهانی علیه کاپیتالیسم و برای یک دنیای بهتر در گوشه و کنار جهان به خیابان ها بریزد. این یک فرصت طلایی برای کمونیسم کارگری است. ما باید ضمن شناخت و درک محدودیت ها و نقاط ضعف خود برای پیروزی کمونیسم تلاش کنیم . *